بلاگ رسمی یک منتقد بازی خیلی سخت گیر
بلاگ رسمی یک منتقد بازی خیلی سخت گیر

بلاگ رسمی یک منتقد بازی خیلی سخت گیر

صحبتی بدون پرده در مورد فعالیت در زمینه گیمینگ در ایران

حتما شما تاکنون شاهد انتشار متون بسیاری از سوی فعالان صنعت گیمیگ ایران و توصیف وضعیت آن بوده‌اید. اما حداقل از نظر این نگارنده، این متون شامل همه چیز و تمام واقعیات و احتمالات نبوده‌اند. وضعیت فعلی صنعت گیمینگ و ژورنالیستی گیمینگ در ایران، چیزی فراتر از یک فاجعه‌ی بزرگ است؛ فاجعه‌ای که هیچ کس علاقه‌ای به درست کردن وضعیت آن ندارد و اگر هم کسی بخواهد خلاف عرف رفتار کند، آن قدر از سمت سایرین و مخصوصا کاربران ایرانی تحت فشار یا نادیده گرفته شدن قرار می‌گیرد و آن قدر در ادامه دادن برنامه‌هایش به مشکل می‌خورد که سرانجام تصمیم می‌گیرد دست از فعالیت‌هایش بکشد.


در وهله اول، برخلاف شناخته شده بودن حرفه‌هایی همچون منتقدی هنر و موسیقی و فیلم، ژورنالیست و سازنده بازی بودن در کشورمان یک حرفه محسوب نمی‌شود. خیلی از مردم، فعالیت در زمینه‌ی گیمینگ را به چشم یک بازی بچگانه و اتلاف بی ثمر وقت می‌بینند و حتی اگر فرصتش را پیدا کنند ممکن است درست همانند وضعیتی که برای خود من پیش آمد، به خاطر نداشتن کاری که به پشت میز نشینی و فعالیت در کارخانه‌ها ربطی ندارد، به ریشتان بخندند. چنانچه وارد این حرفه شوید، هیچ کس نخواهد بود که از شما یاری و حمایت کند و برعکس اگر فرصتش را پیدا کنند، تمام تلاششان را به کار خواهند بست که یا شما را به حاشیه رانده و یا به طور کامل از بین ببرند. و این مورد حتی در مورد نهادهایی مثل بنیاد بازی‌های رایانه‌ای نیز صدق می‌کند؛ نهادهایی که مثلا می‌بایست به بهبود این وضعیت کمک کنند، ولی کاملا در خواب غفلت مانده‌اند و با بی توجهی‌ها و بی محلی‌هایشان، روز به روز در حال بدتر کردن اوضاع گیمینگ در کشورمان هستند. 
از یک طرف، ژورنالیست‌ها در حال ضربه خوردن هستند. سایت پردیس گیم (مکان فعالیت من برای مدت چهار سال)، در روزهای پایانی سال 1396 فیلتر شد و این فیلترینگ تا اواخر فروردین 1397 ادامه یافت. یعنی تقریبا چیزی در حدود یک ماه. تمام برنامه‌ها و مقاله‌های آماده شده برای انتشار در مدت زمان تعطیلات نوروزی، ناچارا کنسل شده و درآمد ریالی خیلی از کارکنان سایت (و مخصوصا بخش تحریریه) در این ماه، به صفر رسید. علیرغم تلاش‌های پی در پی تیم سایت، هیچ کس دلیلی موجه برای فیلتر شدن کل سایت و آن هم بدون هیچ گونه اخطاری قبلی‌ای ارائه نداد. هنگامی هم که قضیه به بنیاد بازی‌های رایانه‌ای ارجاع داده شد تا بلکه با دخول آن‌ها، زوایای مختلف این فیلترینگ ناگهانی مشخص شود، هیچ پاسخی دریافت نشد.

از طرفی دیگر نیز، سازنده‌ها در حال ضربه خوردن هستند. نمونه بارز آن هم، تجربه من بعد از نمایشگاه الکامپ 1397 بود. با این که بازی‌های شایسته‌ی زیادی در بخش الکام گیمز در حال نمایش بود، اما یک جو سرشار از ناامیدی در سخنان برخی از ارائه دهندگان بازی‌ها قابل حس بود. هنگامی که از سازندگان بازی خاله قزی، وضعیت انتشار نسخه پلی استیشن 4 این عنوان را جویا شدم، آن‌ها به من پاسخ دادند که به خاطر برخی اتفاقات به مشکلات بزرگی خورده‌اند و هر لحظه احتمال کنسل شدن قضایا وجود دارد. حتی در گفتگو با برخی عوامل موسسه رسانه پرداز آمیتیس به این موضوع پی بردم که علیرغم برخی ادعاها، عنوان قبلی آن‌ها یعنی "مبارزه در خلیج عدن" با فروشی بسیار بد مواجه شده و علیرغم ظهور پلتفرم‌های فروش آنلاینی همچون هیولا و آریو، امیدی به عرضه شدن بازی بعدی خود یعنی "سربازان ابدی" نداشتند. بر حسب یک اتفاق و با کمی گشت و گذار بیشتر در محیط نمایشگاه الکامپ نیز متوجه شدم که بودجه ساخت عناوین موبایلی در حال نمایش آنها نیز، توسط شرکت‌های دیگری که هیچ ربطی به مقوله گیمینگ ندارند، تامین شده است. یا حتی سازندگان بازی فرزندان مورتا به خاطر شکایت یک فرد ثالث به دادگاه کشیده شدند! آن هم صرفا به خاطر وجود مواردی مثل روسری نداشتن کارکترها!


از نبود حمایت توسط ارگان‌های رسمی هم که بگذریم، این تک قطبی شدن فعالیت در زمینه‌ی گیمینگ است که در کشورمان خودنمایی می‌کند. بگذارید با شما رک باشم: چنانچه نخواهید به تولید محتویات فن بویانه و پاپ کورنی بپردازید و نتوانید به یکی از سایت‌ها و رسانه‌های مطرح گیمینگ در کشورمان ملحق شوید، به هیچ عنوان نخواهید توانست که مخلوقاتتان را با اکثریت جامعه گیمینگ ایران به اشتراک بگذارید. در ایران، داشتن حمایت/ارتباطات و پول و شهرت است که شناخته شدنتان در فضای گیمینگ را تضمین می‌کند. به خارج از کشور نگاه نکنید که افرادی همچون Angry Joe یا Jim Sterling یا CohhCarnage حسابی شناخته شده هستند و تولید محتوای گیمینگ به شغل اولشان تبدیل شده است. از آنجایی که نه سرویس‌هایی همچون Patreon و Fiverr در کشورمان وجود دارند، نه به سیستم‌های پرداخت بین المللی دسترسی داریم و نه ویژگی‌های درآمدزایی سایت‌هایی همچون آپارات بدون استریم کردن برایتان فعال نمی‌شود، در صورتی که هیچ کدام از عناصر فوق را در اختیار نداشته باشید، کاری سخت و در مواردی هم بی ثمر را در پیش خواهید داشت. حتی احتمالش زیاد است که محتوایی که به سختی آن را تولید کرده‌اید، توسط سایت‌های مختلف یا صفحات بزرگ تلگرامی و اینستاگرامی ایرانی دزدیده شود و نتوانید هیچ کاری برای دفاع از حقتان بکنید. در نتیجه احتمالش خیلی زیاد است که از شدت بیهوده جلوه داده شدن تلاش‌هایتان، احساس افسردگی به شما دست بدهد.

البته این طور هم نیست که در صورت ملحق شدنتان به یک رسانه بزرگ، اوضاعتان بهتر شود. چون با ملحق شدن به یک تیم بزرگ، شما آن آزادی عملی که در هنگام مستقل بودن دارید را نخواهید داشت. شاید مجبور شوید به انجام فعالیت‌هایی بپردازید که اصلا از آن‌ها خوشتان نمی‌آید. شاید موضوعاتی که می‌خواهید در مورد آن‌ها مطلب بنویسید یا عناوینی که دوست دارید نقد کنید، با مخالفت دبیرها مواجه شده یا کلا برنامه‌شان کنسل شود. شاید مجبور شوید یک مطلب طولانی را در طی یک بازه زمانی بسیار کوتاه، آماده کنید. شاید آن طرح خیلی خاصی که در نظر دارید هیچ وقت به مرحله عملی شدن نرسد، حتی اگر در حدی خوب باشد که بتواند صنعت گیمینگ ایران را دچار تحول کند. حتی نباید انتظار داشته باشید که سایر همکارانتان (چه در همان رسانه و چه در رسانه‌های دیگر) رفتار مناسبی در هنگام برخورد با شما از خودشان نشان بدهند. هر کدام از این افراد احتمالا برای مدت زمان بیشتری نسبت به شما در حال فعالیت در ایران بوده‌اند و ممکن است بسته به تجربه‌شان، یا به افرادی خوش برخورد و یا به افرادی که نمی‌توانند بدون متلک انداختن حرف بزنند و مدام شما را نادیده می‌گیرند یا در تلاش برای به کرسی نشاندن حرف خودشان هستند، تبدیل شده باشند.


اما چه به صورت مستقل کار کنید و چه در یک رسانه بزرگ‌تر عضو شوید، همواره مجبور خواهید بود با کاربران ایرانی سروکله بزنید. تجربه‌ای که با توجه به وضعیت مخاطبان گیم در ایران و نبود کنترل از سوی ادمین‌های رسانه‌ها، احتمالا بسیار برایتان زجرآور خواهد بود. شما به هیچ عنوان نمی‌توانید برای گسترش فعالیت‌های خودتان به صورت مستقل، به کاربران ایرانی متکی باشید. هرچقدر هم که به روش‌های مستقیم و غیرمستقیم برای جذب دنبال کننده اقدام کنید، باز هم متوجه خواهید شد که اکثریت این افراد، برای Follow Back شدن به دنبال کردنتان می‌پردازند و یا اصلا به آن‌ها توجهی نمی‌کنند، یا این که تمام مطالبتان را بدون آن که ببینند دقیقا چیستند و صرف نظر از محتوایشان لایک می‌کنند. یعنی می‌توانید تا ابد به ساخت محتوا ادامه دهید و یک فیدبک مفید یا یک نظر الهام بخش از سوی این عده دریافت نکنید.

از آن طرف هم فقط یک انتقاد کوچک از یک بازی یا کمپانی، یا حتی ترجمه کردن یک مقاله می‌تواند به مورد هدف قرار گرفتن شما توسط افرادی منجر شود که بویی از نحوه برخورد در فضای مجازی نبرده‌اند. متاسفانه اکثر ادمین‌هایی که در رسانه‌های گیمینگ ایرانی مشغول به کار هستند، رسما یکی از بی خیال‌ترین افراد محسوب می‌شوند و با نادیده گرفتن مکرر نقض شدن قوانین توسط کاربران، فضایی را به وجود آورده‌اند که در آن، کاربران متخلف برای مدیرها خط و نشان می‌کشند و انتظار دریافت عذرخواهی برای محدود شدنشان دارند! در نتیجه ممکن است یک اظهار نظر کوچک به مورد هجوم قرار گرفتنتان منجر شود. بر طبق تجربه شخصی این نگارنده نیز، ممکن است هرگونه حرفی را بشنوید: از تلاش برای توطئه‌گر و بد نشان دادنتان در نظر سایرین گرفته تا انواع فحش‌های مختلف شخصی و ناموسی. در نتیجه و به خاطر نبود راهی برای مقابله با این عده، ممکن است خیلی راحت و بسته به شرایطی که برایتان پیش می‌آید، حتی به خون مخاطبانتان تشنه شوید.


وارد شدن به مبحث گیمینگ در ایران و در حال حاضر، اصلا کار راحتی نیست. شما به هیچ عنوان شاغل محسوب نخواهید شد، از منافع خاص سایر مشاغل (همانند بیمه شدن) برخوردار نخواهید شد، کسی نخواهد بود که به شما کمکی برساند و باید با اختلاف‌های طبقاتی‌ای که از میزان سابقه‌ی کار افراد شاغل در این صنعت ناشی می‌شود، دست و پنجه نرم کنید. این حرفه‌ای خواهد بود که هر چقدر شوق و ذوق و علاقه‌تان برای فعالیت کردن در آن بیشتر باشد، باید مشکلات و فشارهای بیشتری را تحمل کنید و شاید از نظر روحی هم مورد آزار قرار بگیرید. فضای فعلی گیمینگ در کشورمان، اکنون از محیط‌های آخرالزمانی و آغشته به رادیواکتیو Fallout هم مسموم‌تر است و عزم بسیاری از افراد در حین پیشروی در آن، از هم می‌پاشد.

در نهایت، ذکر این نکته ضروری است که متن فوق تنها یک نظر شخصی است و از زاویه دید یک نفر نوشته شده است. پس هر کسی می‌تواند نظر خودش را داشته باشد و با این متن موافقت و یا مخالفت کند، یا این که منطق قسمت‌های خاصی از آن را زیر سوال ببرد. علاوه بر این، هیچ اشاره‌ای به شخص و یا اشخاص خاصی برای تخریب کردن آن‌ها در کار نبوده است.

درباره ی رویداد ویگما (جشنواره منتقدین بازی های ویدیویی)

نکته: متنی که در ادامه خواهید خواند، یک نظر شخصی بوده و مرتبط به هیچ نهاد، گروه و یا سایتی نیست.


همونطور که میدونید، من جز کسانی هستم (و شاید هم تنها فردی هستم!) که نسبت به رویداد ویگما اعتراض داشتن. چند وقت پیش، اطلاعات بیشتری از این رویداد منتشر شد که شامل لیست فعالیت‌ها و همچنین قیمت بلیط‌ها می‌شد. بعد از دیدن این اطلاعات... بذارید باهاتون منطقی باشم... فکر نمی‌کنم این فرمتی که برای جشنواره منتقدان بازی‌های ویدیویی طراحی شده، مناسب باشه.


چرا باید تمام جشنواره‌هایی که در کشور برگزار میشه، حتما برای انتخاب بهترین‌ها در یک چیز باشه؟ چرا باید جشنواره منتقدان بازی‌های ویدیویی، برای انتخاب بازی‌های برتر ایرانی و برگزاری کنفرانس‌های مفید برای یک قشر نامربوط، استفاده بشه و نه فرصتی برای پیشرفت و ارتقای فرهنگ گیمینگ در ایران؟

در این رویداد قراره شاهد سخنرانی‌های متعددی از فعالان گیمینگ در کشور باشیم که شامل موضوعاتی مثل چگونگی ارتباط با ناشرین خارجی میشه. خب این موضوعات برای بازی‌سازهای داخلی واقعا مفید هستند. ولی برای منی که یک منتقد هستم (یا بهتره بگم که بودم) چه فایده‌ای دارن؟ من می‌دونم و اطمینان دارم که در این وضعیت فعلی گیمینگ و نرخ ارز در ایران، نخواهم تونست که به طور جدی در زمینه‌ی بازی‌سازی فعالیت کنم و یا حتی به یه استودیو ملحق بشم. حالا بگذریم که احتمال داره مجبور بشم کاری که بهش علاقه دارم رو برای همیشه کنار بذارم. به همین خاطر، من واقعا نمیتونم تقریبا تمام مطالبی که قراره اونجا در موردش بحث بشه رو با مبلغی که برای خرید بلیط ازم درخواست می‌کنن توجیه کنم یا حتی درک کنم که چطور در آینده به دردم خواهند خورد.

از نظر من، یک جشنواره‌ی مبتنی بر منتقدان بازی‌های ویدیویی در کشور، باید اهداف والاتری داشته باشه. چنین رویدادی می‌بایست قشری که در این زمینه فعالیت می‌کنن رو بیشتر از پیش به جامعه نشون بده. چنین رویدادی می‌بایست کاری کنه که ژورنالیستی محتوای مولتی‌مدیا در ایران به عنوان یک حرفه شناخته بشه. چنین رویدادی می‌بایست کاری کنه که منتقدان مشغول در این حرفه، در کنار هم جمع بشن و به تبادل اطلاعات، تجربه‌ها و پیشنهادها بپردازن. چنین رویدادی می‌بایست در تلاش برای یافتن استعدادهای خفته باشه. چنین رویدادی می‌بایست به سازنده‌های ایرانی نشون بده که گاهی اوقات همین منتقدهای داخلی میتونن فیدبک ارزشمندی به اونا ارائه بدن و نباید نادیده‌شون بگیرن.


مورد بعدی‌ای که خیلی به چشم میاد، افرادی هستن که در این رویداد حضور پیدا می‌کنن. در مهارت کسانی که در این رویداد شرکت می‌کنن، شکی نیست. اما این وضعیت میتونست بهتر باشه.

من خودم شخصا افراد بسیاری رو میشناسم که در مورد بعضی مسائل خاص، از دایره‌ی اطلاعاتی بی‌نظیری نسبت به سایرین برخوردار هستن. اما چون یا الان موقتا غیرفعال هستن و یا در سایت‌های کمتر شناخته شده یا نادیده گرفته شده فعالیت می‌کنن، کسی اونا رو نمیشناسه. حتی بهتون دروغ گفتم اگر بگم که از این عده، الهامی نگرفتم. ولی آیا ما میتونیم در رویدادی این چنینی شاهد به اشتراک گذاری تجربیات این عده باشیم؟ مسلما نه! چون تمرکز اصلی این جشنواره بر روی رسانه‌های بزرگ و معروف کشور هست!

البته اونقدرها هم روی رسانه‌های معروف کشور تمرکز نکردن. چون هرچی که باشه، پردیس گیم یکی از قدیمی‌ترین رسانه‌های گیمینگ کشور محسوب میشه و شاهد این هستیم که هیچ اشاره‌ای به این رسانه نشده. یعنی دلیل واقعی چی میتونه باشه...؟


میدونم که ممکنه این Rantها، شما رو به این فکر بندازه که صرفا به خاطر این که من نقشی در رویداد ندارم، پر از Salt شدم و صرفا میخوام تخریبش کنم. اما واقعا چنین قصدی ندارم. من از نبود حمایت خسته شدم. وقتی بزرگترین رسانه‌های گیمینگ ایران به نابودی کشیده میشن، وقتی زمانی که از مدعیان حمایت در این صنعت در کشور انتظار داری بهتون کمک کنن و اونا هم هیچ کاری نمی‌کنن، وقتی ژورنالیستی در زمینه گیمینگ و مولتی‌مدیا یه حرفه محسوب نمیشه و باید پوزخندها و مسخره کردن‌های سایرین رو تحمل کنید، وقتی می‌بینید کسانی که هیچ چیزی در مورد بازی نمی‌دونن در موردش نظر میدن، وقتی وضع سازنده‌های مستقلی که بازی‌های خوش‌ساخت می‌سازن داره روز به روز بدتر میشه و اونایی که محصول بد تولید میکنن مداوما معروف میشن، وقتی کارهایی که چندین روز روشون وقت گذاشتیم خیلی راحت توسط سایر سایت‌ها دزدیده میشن و هیچ کاری از دستمون بر نمیاد، وقتی می‌بینید کمتر کسی در شرایط فعلی میتونه وارد این عرصه بشه، وقتی مدام در حال جون کندن برای پیشرفت این صنعت در کشور هستیم و نه تنها آدم حسابمون نمی‌کنن بلکه بدتر بهمون ضربه هم می‌زنن... انتظار دارید با دیدن چنین چیزی خوشحال بشم؟


همونطور که خیلی از شما میدونید، من در این چند وقت اخیر، خیلی به بررسی موارد مختلف در رسانه‌های گیمینگ پرداخته بودم. ویگما هم یک مورد دیگه در این لیست رو به افزایش خواهد بود و بذارید بهتون اطمینان بگم که بررسی نتایج اون، یکی از اولویت‌های من خواهد بود. چون بعد از چیزهایی که توی این 4 سال فعالیت در پردیس گیم از بازی‌های ایرانی دیدم، نمیتونم اونا رو نادیده بگیرم. مخصوصا اگر محصولی که میدونم کلی مشکل داشته، به عنوان یکی از برترین‌ها انتخاب شده باشه.


خوشحال میشم که نظرات شما رو در این مورد بدونم.

و در ضمن... به اون رفیقی که توی پست قبلیم جواب داده بود "تا بوده همین بوده"باید بگم این که تا الان یه چیزی به صورت نادرست پیش می رفته دلیلی بر این نیست که نادیده اش بگیریم و سعی در درست کردنش نداشته باشیم! همین ذهنیت هست که باعث شده ما در خیلی زمینه ها، پیشرفتی نداشته باشیم!

یادداشتی بر بخش موسیقی سایت پردیس گیم


متاسفانه میخوام در ابتدای کار، خبری رو بهتون بدم که خیلی از شما از اون راضی نخواهید بود: بخش موسیقی پردیس گیم از امروز به طور رسمی دیگه توسط من آپدیت نخواهد شد. واقعا به خاطر این موضوع متاسفم و دوست نداشتم اینطوری درخواست‌های یه عده از کاربران رو به حال خودشون باقی بذارم، ولی خب چاره‌ی دیگه‌ای نیست. بذارید خیلی رک بهتون بگم که مدیریت بخش موسیقی پردیس گیم واقعا برام افسرده کننده بود و حس و حالی مثل روزهای آخر فعالیت وبلاگم رو داشت. اما نه به اون دلایلی که احتمالا دارید بهشون فکر می‌کنید.
شاید فکر کنید که گذاشتن آلبوم‌ها روی سایت واقعا کار ساده‌ای بوده ولی در واقع اینطور نیست. ریپ کردن قطعات از فایل‌های بازی‌ها، چک کردن منابع مختلف برای یافتن تمام قطعات Promotional ممکن، خرید ساندترک از استیم، پیدا کردن آلبوم آرت‌های مناسب در موارد خاص، تلاش برای ترجمه کردن اسامی و عبارات ژاپنی قطعات به زبان انگلیسی، آپلود کردن فایل‌ها اونم با وضعیت فعلی سیستم مصرف منصفانه... اینا فقط بخشی از کارهایی بودن که در پشت صحنه ماجرا انجام می‌شد. دلیلش هم این بود که من عقیده داشتم باید حتما بهترین کیفیت ممکن رو به کاربر ارائه داد؛ نه این که مثل بعضی سایت‌های دیگه بردارم و یه چیز ناقص رو تحویل مخاطب بدم. بارها پیش میومد که ببینم یه آلبومی که به وفور توی اکثریت سایت‌های ایرانی قابل دسترسه، یه قطعه نهایی رو نداره (نمونه‌اش Edith Finch و Get Even و Transistor) و خودم شخصا رفتم دنبالش رو تا اون قطعه آخر رو پیدا نکردم، اون رو در اختیار بقیه نذاشتم. علاوه بر این، شاید پردیس گیم تنها سایتی بود که توش حتی به حقوق سازندگان هم اهمیت می‌دادیم و مخصوصا این اواخر کاری، توی تمام آلبوم‌هامون سعی می‌کردم که لینک‌های خرید اورجینال رو قرار بدم یا یه Disclaimer میذاشتم که در صورت امکان، مخاطبان به خرید قانونی آلبوم‌ها اقدام کنن.

با این حال، من واقعا شاهد فیدبک مناسبی از سوی مخاطبین نبودم. بارها پیش اومد که یکی از بهترین ساندترک‌های جهان رو برای دانلود بذارم و کسی تحویلش نگیره یا این که یکی از درخواست شده‌ترین آلبوم‌های موسیقی رو درست روز عرضه شدنش در اختیار بقیه قرار بدم (که کار ساده‌ای نیست) و باز هم نتیجه‌ای نبینم. حالا این رو مقایسه کنید با بقیه رسانه‌ها که حتی اگر یه آلبوم موسیقی رو با چند ماه تاخیر هم بذارن، هیچ چیزی از ارزش‌هاشون کم نمی‌کنه (Pun Intended) و میزان تعامل مخاطبانشون هم در بخش نظرات اون مطلب، بالاست.
حالا فکرش رو بکنید که من بعد از این همه تلاش برای کنار هم گذاشتن بهترین و کاملترین آلبوم، زمانی که با چنین صحنه‌ای مواجه میشم چه حالی بهم دست میده. این دقیقا همون دلیلی بود که وبلاگم توی پردیس گیم رو به طور کامل کنار گذاشتم چون برخلاف قبل، دیگه از نتیجه کارم احساس رضایت نداشتم. حداقل وقتی جایی باشم که میدونم بینندگان زیادی محتوای ساخته شده توسط من رو نمی‌بینن یا کلا سایتی داریم که حکم دانلود سنتر رو داره، میتونم با تعداد بازدیدهای پایین و بخش نظرات خالی کنار بیام. ولی وقتی می‌بینم صرفا برای تحقق درخواست‌های ملت رفتم و بهترین مجموعه‌ی موجود رو کنار هم گذاشتم یا یه سری از بهترین‌ها رو آماده کردم، ولی کسی محل ## بهشون نمیذاره و آپلودهای مجدد همون آهنگ‌ها در سایر رسانه‌ها (و مخصوصا رسانه‌های تلگرامی) جلب توجه می‌کنه، واقعا احساس خوبی بهم دست نمیده. حالا بگذریم از همون مشکل بزرگ مصرف چهار برابر حجم در ارتباطات بین المللی که باعث می شد سر هر آلبوم چیزی بین 2 گیگ تا 8 گیگ حجم مصرف کنم و به همین خاطر، دیگه این کار برام به صرفه نبود.

همین موضوع باعث حذف شدن یک سری از آلبوم‌ها از برنامه‌ی انتشار هم شد؛ چون می‌دونستم که اگر یک سری از آلبوم‌ها رو بذارم، هیچ کس بهشون محل نمیذاره و این چیزی بود که سر بازی‌هایی مثل Sonic Mania و Bejeweled و BloodRayne بهم اثبات شده بود. یه سری از اون آلبوم‌هایی که سر همین امکان دیده نشدنشون از برنامه حذف شدن عبارتند از:
Mega Man Zero Complete Series
Enter the Gungeon
Crazy Taxi 3: High Roller
FEZ
Gran Turismo Series
Steins;Gate Complete Series
Shadows of the Damned
Shank 1 & 2
Onimusha 2 & 3 & Dawn of Dreams
Clock Tower 3
Odin Sphere
One Finger Death Punch 1 & 2
دلیل دوم هم چیزیه که همتون میدونید: علاقه بسیار وافر یک سری از افراد به فیلتر کردن پردیس گیم. بعد از اون فیلترینگ یک ماهه‌ی پردیس گیم که دو سال پیش اتفاق افتاد، همه چیز به هم ریخت. برای هیچ کدوم از این فیلترهای عجیب و غریب، به ما توضیح درستی داده نشده بود. برای همین، ما اصلا نمیدونستیم که چی دقیقا باعث فیلتر شدن سایت شده (و هنوز هم نمیدونیم). بدبختانه، این موضوع باعث شد که بخش موسیقی دچار یه تغییر شگرف بشه: بسیاری از موسیقی‌ها از برنامه انتشار خارج شدن اونم فقط به خاطر این که یکی بهش برنخوره و دستش بره روی دکمه فیلترینگ. یه سری از این آلبوم‌های حذف شده عبارتند از:
Guitar Hero Series
Rock Band Series
Carmageddon Series
God of War: Blood & Metal
Max Anarchy / Anarchy Reigns

حالا از الان به بعد چی میشه؟ چیزی که مسلمه، اینه که من همچنان این قضیه انتشار موسیقی‌ها رو در یک وسع کمتر، توی کانال تلگرامی خودم (t.me/melodymist) ادامه میدم. در کنار این قضیه انتشار موسیقی‌ها هم، در کانال همچنین به انجام یک سری دیگه از موارد مثل اشتراک فن آرت‌ها، نکات جالب از پشت صحنه بخش موسیقی و یا برگزاری مسابقات کوچک (که یکیش رو چند هفته پیش انجام دادم و برنده‌اش 3 بازی سگا جنسیس برای پلتفرم استیم دریافت کرد) می‌پردازم. فعلا هم در تدارک یه سیستم درخواست قطعات موسیقی برای کانال هستم که بعدا جزئیاتش رو به اطلاعتون می‌رسونم. غیر از اون هم به فعالیت در سایر اکانت‌های خودم (لینک‌ها در ابتدا و سمت راست صفحه) ادامه خواهم داد.

درباره ی پردیس گیم و سرنوشت نافرجام آن...

بالاخره اون چیزی که نباید اتفاق می‌افتاد، اتفاق افتاد. پردیس گیم به پایان راه خودش رسیده و به امثال بازی رایانه و بازی نما پیوست. من هم مثل خیلی‌های دیگه، از این اتفاق ناراحت هستم. من 4 سال بیشتر توی تیم پردیس گیم نبودم، ولی این رو خوب میدونم که پردیس گیم بیشتر از این که یه محل کاری باشه، یه پاتوق صمیمانه برای دورهم جمع شدن کسانی بود که به گیم و گیمینگ علاقه داشتن. جوی که در پردیس گیم حاکم بود، به شدت دوستانه بود و مداوما می‌شد شاهد شوخی‌ها و بحث‌های مختلف و به دور از هرگونه اعصاب خرد کردن بود؛ از بحث‌های الکی و مضحکی که خودم سر Overrate بودن آثار میازاکی راه مینداختم تا مسخره کردن F**k Up های تاد هاوارد و رفقاش. برای همین، کاملا طبیعیه که یه عده نفهمن چرا از هم پاشیدن سایت، این قدر برای اعضاش دردناکه و چرا این قدر اعصابمون سرش خرد شده. از بین رفتن پردیس گیم مثل این می مونه که یه قسمت از خاطرات و با ارزش‌ترین دارایی‌هامون در حال سپرده شدن به شن‌های زمانه.


ولی اگر راستش رو بخواین، می‌دونستم چنین اتفاقی به زودی رخ میده و حتی توی مطلب قبلیم هم بهش اشاره کرده بودم. من در اون جمله "احتمالش هست که در آینده مجبور بشید با یه سری از رسانه‌های محبوبتون خداحافظی کنید... درست مثل بازی رایانه و بازی نما..." دقیقا داشتم به پردیس گیم اشاره می‌کردم ولی به صورتی که کمتر کسی متوجهش بشه. مسلما من نمی‌تونم در مورد خیلی مسائل صحبت کنم و خیلی دقیق بهتون بگم که چرا اینطور شد. ولی فکر می‌کنم با یه مثال بتونم این وضعیت رو براتون شرح بدم تا خودتون قضیه رو بگیرید:

حکایت پردیس گیم مثل یه آپارتمان اجاره‌ای می‌مونه. اوایل کار، همه چیز خوبه و مشکل چندانی نیست. ولی بعد از یه مدت، آپارتمان حسابی به تعمیرات و تغییرات مهم نیاز پیدا می‌کنه. وقتی هم که همه میرن پیش صاحب آپارتمان تا اجازه این فعالیت‌ها رو بگیرن، اون از این کار ممانعت می‌کنه. در نهایت چاره‌ای جز ترک اون ساختمان برای اعضاش باقی نمی‌مونه؛ چون نه راهی برای حل مشکلات دارن و نه براشون صرف داره که اونجا زندگی کنن. در نتیجه اونا از هم جدا میشن و هر کدوم به مکانی دیگه میرن.


چیزی هم که بیشتر از تعطیل شدن سایت برام دردناکه، خوشحالی کردن یک سری از کاربرها سر این موضوع و یا بیکار شدن تعدادی از دوستانمونه؛ افرادی که درست برخلاف تهمت‌هایی که بهشون زده میشه و یا چیزهایی که در موردشون گفته میشه، تمام تلاششون رو برای بقای پردیس گیم انجام دادن و یا سهم زیادی در تقویت اعضا و یا کلید خوردن یک سری از بخش‌های محبوب پردیس گیم داشتن و یا علیرغم تمام مشکلات و درگیری‌هایی که داشتن، بازم به نوبه‌ی خودشون به سایت یاری می‌رسوندن. ولی خب، کسی اینا رو نمی‌دونه چون ما تمام مشکلات پردیس گیم و اعضای اون رو مثل هر کسب و کار دیگه‌ای، مخفی نگه می‌داشتیم؛ مشکلاتی که من بعدا یه سری از اونا رو براتون توضیح میدم...


در نبود امید، منابع مالی و حمایت‌های کافی برای تحقق استراتژی‌های بقا، هر کسب و کاری محکوم به مرگه. این هم اتفاقی بود که برای پردیس گیم افتاد. من نمی‌دونم در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد و آیا پردیس گیم میتونه مثل یه ققنوس از خاکستر بلند بشه و دوباره اوج بگیره یا نه، ولی در شرایط فعلی... راهی جز افسوس نیست. قبلا هم بهتون گفتم که ما در چه شرایطی در حال نگارش متن بودیم و چه اتفاقاتی رو تحمل کردیم. برای همین، واقعا غیر منطقی نیست که تیم فعلی نخواد به کار ادامه بده. نمی‌دونم در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد، ولی اگر قرار بر این شد که سایت دوباره به کارش ادامه بده، امیدوارم تمام اون مشکلاتی که ما مجبور بودیم باهاش دست و پنجه نرم کنیم، حل بشن تا دیگه کمتر چیزی بتونه بقای سایت رو تهدید کنه و همین بتونه مشوقی باشه بر جمع شدن دوباره‌ی تیم قدیمی در کنار هم...



اما خب، برنامه‌های آینده من چیه؟

من فعلا در کنار چند نفر دیگه از اعضای سابق پردیس گیم، در سایت پیکسل آرتس مشغول به نوشتن هستم. این سایت توسط سردبیر سابق گیمفا یعنی آقای امیرحسین دهنوی پایه گذاری شده و تیمش رو مجموعه‌ای از افراد کارکشته در رسانه‌های گیمینگ تشکیل میدن. برخلاف چیزی هم که ممکنه فکر کنید، تمرکز چندانی روی اخبار وجود نداره و فقط به انجام نقد و بررسی و نوشتن مقاله می‌پردازیم. پس اگر همچنان مایل بودید مقاله‌ها و نقدهای من رو دنبال کنید، اونجا منتظرتون هستم :)



برای بررسی بازی‌های کوچک‌تر و اون بازی‌هایی هم که در جاهای مختلف نقد نمیشن، میتونید صفحه Curator من در استیم رو دنبال کنید:

https://store.steampowered.com/curator/34724158



جدا از اون، من همچنان به کار پخش فن آرت‌ها و موسیقی‌های بازی، فیلم و انیمه ادامه خواهم داد؛ البته در کانال تلگرام اختصاصی خودم. توسط لینک زیر میتونید به این کانال وارد بشین و علاوه بر دو مورد فوق، به مطالعه یک سری از اتفاقات پشت صحنه این بخش در پردیس گیم بپردازید یا قطعاتی از آلبوم‌های کنسل شده رو بشنوید:

https://t.me/melodymist



در نهایت، دو اکانت آپارات و اینستاگرام می‌مونن که توی اون‌ها به پخش Memeها و ساخته‌های خودم اقدام می‌کنم یا برنامه‌های گیمینگ ایرانی رو نقد می‌کنم. برای وارد شدن به این صفحات میتونید از لینک‌های زیر اقدام کنید:

https://www.instagram.com/parham.a991

https://www.aparat.com/TDP

جشنواره منتقدان بازی‌های ویدیویی و منتقدانی که حتی آدم حساب نمی شوند...

نکته: متنی که در ادامه خواهید خواند، یک نظر شخصی بوده و مرتبط به هیچ نهاد، گروه و یا سایتی نیست.


هفته پیش شاهد منتشر شدن یک خبر عجیب و غریب در تعداد مشخص و خاصی از وب سایت‌های گیمینگ بودیم: بنیاد بازی‌های رایانه‌ای در صدد برگزاری یک جشنواره ویژه‌ی منتقدان بازی‌های ویدئویی هست تا با کمک اونا، بهترین بازی‌های سال ایران رو مشخص کنن. 

"خبرنگاران، منتقدان و نویسندگان حوزه بازی‌های ویدیویی ایران از رسانه‌های مختلف، برگزارکنندگان اصلی رویداد ویگما هستند و آثار یک سال گذشته را با استانداردهای رسانه‌ای بررسی خواهند کرد."


تقریبا تمام کسانی که این پست رو دیدن و مطلب قبلی من رو خوندن، حتما یه چیز مشترک به ذهنشون اومده: چه معجزه‌ای شده که بنیاد بازی‌های رایانه‌ای یهو به فکر منتقدها و خبرنگاران گیمینگ ایرانی افتاده؟ ولی این فقط برای حالتیه که دقیقا متون منتشر شده رو نخونید. زمانی به این موضوع که بنیاد هیچ تغییری نکرده پی می‌برید که یه قسمت خاص رو در داخل متن می‌بینید:

"هسته‌ی اصلی برگزاری جشنواره منتقدان بازی‌های ویدیویی (ویگما) را رسانه‌های بازی‌سنتر، بازینامه، بازی‌نما، دنیای بازی‌، زومجی، گیم‌نیوز و ویجیاتو تشکیل می‌دهند."


...

......

.........

So... fuck the rest of us, huh?


نمی‌دونم کل قضیه بعدا به همین رسانه‌ها محدود میشه یا نه، ولی اگر همین مورد داره به وقوع می‌پیونده عملا فرقی با یه "فاک یو" از سوی برگزار کنندگان این جشنواره به امثال من که داشتن تمام وقت به صورت مستقل فعالیت می‌کردن و الان هم به لطف نبود حمایت (چه در محدوده خود سایت و چه در محدوده فراتر از اون - امیدوارم نکته رو گرفته باشید) وضعیت مشخصی براشون فراهم نیست، نداره. مثلا دارن جشنواره منتقدان بازی های ویدئویی برگزار می کنن تا افراد فعال در این زمینه یه جا جمع بشن، ولی قشر زیادی از سایت ها و منتقدان گیمینگ ایرانی رو تا اینجای کار نادیده گرفتن. گناه رسانه‌های مستقل چیه که اینقدر نادیده گرفته میشن؟ مگه این مسئله که یه سری از بهترین منتقدها و مقاله نویس‌های گیمینگ ایرانی مستقل هستن، غیر قابل اثبات یا نادرسته؟


اما صبر کنید، قضیه قراره جالب‌تر بشه. به این قسمت دقت کنید:

"«جشنواره منتقدان بازی‌های ویدیویی» یا ویگما (VIGMA) با رویکردی متفاوت قصد دارد مدل استاندارد جهانی یک جشنواره را پیاده کرده و در نتیجه صرفا منتقدان و خبرنگاران حرفه‌ای از رسانه‌های تخصصی بازی داوری آثار را برعهده خواهند داشت."


یعنی با این منطق، هیچ کس دیگه‌ای توی کل ایران پیدا نمیشه که در زمینه‌ی نقد بازی یا انتشار خبر، حرفه‌ای باشه تا بتونه داوری کنه؟ یعنی بقیه رسانه‌های گیمینگی که شرکتشون نمیدن، غیر تخصصی هستن؟ واقعا یه نفر پیدا نشد که این قسمت از متن رو بخونه و بگه "هی، لحن این جمله یه مقدار Specific نیست؟". با این منطق یعنی منتقدی که برمی‌گرده و به بازی‌های ایرانی درب و داغون نمره‌های بالا میده و اونا رو می پرسته، خیلی حرفه‌ایه ولی اونایی که ضعف‌هاشون رو پیدا می‌کنن و سعی می‌کنن هم به سازنده فیدبک بدن و هم مخاطبشون رو آگاه کنن، غیرحرفه‌ای هستن؟ این آخری رو دیدم که میگم. کلی بازی ایرانی روی پی سی و موبایل برای نقد به من ارسال شده بود که فقط به خاطر این که قرار بود نمرات بسیار پایینی بهشون بدم، نقدشون کنسل شد و چند روز دیگه نقد همون بازی رو در یک منبع دیگه و با نمرات 7 به بالا می دیدم.


البته این اولین بار نیست که یه سری از رسانه‌ها کلا نادیده گرفته میشن. میدونستید سایت آپارات، خیلی از رسانه‌های گیمینگ از جمله پردیس گیم رو در لیست رسانه‌های صفحه‌ی گیمینگش نشون نمیده و تیم این سایت، مداوما صفحات سایت‌های بزرگتر گیمینگ رو می‌برن روی صفحه اصلی و Promote می‌کنن؟


فکر نکنید اینا رو برای شما می‌نویسم چون بهم برخورده که توی این همایش نیستم (حالا خارج از تعصب شاید یه مقدار هم بهم برخورده باشه)، بلکه میخوام بهتون نشون بدم که در پس زمینه تدارک دیدن تمام مطالبی که تا الان روی سایت‌های گیمینگ مطالعه می‌کردید، چه اتفاقاتی در حال رخ دادن بوده و ما در حال دست و پنجه نرم کردن با چه شرایطی بودیم. من و خیلی‌های دیگه، به خاطر علاقه‌ای که به این مدیوم داشتیم وارد بحث نگارش مطلب و خبرنگاری شدیم و ورودمون به رسانه‌هایی که بهمون آزادی عمل و اجازه‌ی عضویت و گسترش استعدادهامون رو دادن، باعث شد که به سطحی که الان هستیم، برسیم. من به شخصه خیلی چیزها در زمینه نویسندگی از اعضای سایت پردیس گیم یاد گرفتم و واقعا دوست ندارم ببینم رسانه‌هایی این چنینی و یا افرادی که میشناسم و میدونم چه توانایی‌هایی دارن، این طوری به حاشیه رونده بشن.


اگر دوست داشتید، میتونید این مطلب و یا اصلا کل این بلاگ رو با بقیه به اشتراک بذارید. مسلما نوشته‌های من به خودی خود نمیتونن قشر زیادی رو به خودشون جذب کنن تا همه متوجه یه سری از مسائل و یا نقطه نظرات من در مورد مسائل گوناگون بشن، ولی اگر در جاهای مختلف به اشتراک گذاشته بشن، شاید بتونن دیده بشن و تاثیرگذاری بیشتری داشته باشن.